اعتماد به قول خدا حلال مشکل ها
درس برادرم که تمام شد باتلاش ودعا کار خوبی پیدا کرد که فکرش راهم نمی کردیم مشغول بود ومجرد اما ازاسم ازدواج به وحشت می افتاد ومی گفت گاهی در خواب میبینم به خواستگاری رفته ام وباترس از خواب می پرم .درصحبتم بااو علت ترسش راجویا شدم .دیدم این ترس ازدست خالی وبار مسوولیت است اوفکر می کرد همه چیز باخودش است وچون جیب پدر وخودش را خالی میدید فکر ازدواج آرامشش را می گرفت .
خواستم کمکش کنم جییبم راگشتم .پولی برای قرض دادن نبود اما یادم افتاد هرحاجتی که پیش آمده روزی بخش دانا به موقع کیسه ام را پر کرده اوکه درحدیث قدسی فرمود :من ازشما عبادات سالهای آینده را نخواستم که شما روزی سالهای نیامده را از من می خواهید “.یعنی صبرواعتماد کن به وقتش می دهم .ودر قرانش وعده داد :"ازترس فقر ازدواج را به تاخیر نیاندازید که من از فضلم به شما می بخشم “.خاطرات جیب من حاصل اعتمادم به وعده ی او بود وبه حق هرگز تا کنون در نماندم. این تجربه را با بیان زیبا کادو کردم وبه برادرم هدیه دادم. الان دو هفته است که عروسی کرده .دو روز بعد عروسی اعتراف کرد که خدا از فضلش به او بخشیده .کل هزینه ی تالار وغذای عروسی وبیشتر ازآن از هدایای عروسیش تامین شدوپولی را که خرج عروسیش کرده بود حتی با 200 هزار تومان خرده اش به او برگردانده شد.
اگر به جوانان ثمره ی توکل ها واستعانت ها یمان به درگاه خدا رابباورانیم خود را درمقابل غول اقتصاد تورم و..تنها نمی بینند بلکه دست توانایی را بالای تمام مشکلات خود حس میکنند.وشیرینی اعتماد به قول خدا را می چشند.