بانوتومی توانی
بانوتومی توانی باشی پلیس لایق راننده ی تریلی کشتی جت اسکی قایق
بازاریاب ماهر معماریامهندس یاکارمنددولت منشی پخش عایق
البته می توانی فضانوردباشی یافاتح قله ی کوههای سردباشی
یادرفنون رزمی باشی حریف ده مرد درکارهای مشکل بهترزمرد باشی
امابه چشم خالق یک شغل هست زیبا خالق وجود زن رالایق بدیده تنها
آرامش ونشاط وصبرومحبت وعشق ابزار های آن درعمق وجودزنها
بانوی خانه بودن گرمی به خانه دادن چون همسرو چومادر عطری به خانه دادن
تامین عشق خانه سنگ صبور شوهر الگوی کاملی از انسان به بچه دادن
درپرورش انسان همچون مدیر دانا آگاه به زمانه چون رهبری توانا
آری نتیجه ی آن پیداست درشهیدان محصول صبرمادر دریک شهید برنا
البته می توان شد ابزارصنعت وکار اماطراوت زن کم میشود به این کار
کمبود مهروشادی گردد نصیب کودک خانم که گشت شاغل مردان شوند بی کار
باید که چشممان راباآب دین بشوییم دراین لطافت زن یک مرد رانجوییم
درشغل اصلی زن گنج بهشت اعلاست این حرف فاطمه بودپس یا علی بگوییم
الهه جاودانی